یکشنبه، 19 اسفند 97 - 08:47

 

در عصر حاضر اگر بخواهیم در مورد  هر موضوعی تحلیلی داشته باشیم، چه بخواهیم و چه نخواهیم ، پارامتر قدرتمندی بنام اینترنت و ابزار آن خودنمایی میکند.فناوری که از زمین و آسمان شهر ،کارکتر @ بهمراه نامی که مربوط به اکانت فروشگاهی است، بر سرمان می بارد.به لطف این فناوری  که هر روز شاهد احاطه ی آن بر زندگیمان هستیم، میتوانیم زمانی که مشغول صرف چای یا قهوه هستیم ، امور بانکی خودمان را انجام دهید.از سوپرمارکت سفارش مایحتایج خود را دهیم.لباس خود را از خشک شویی آنلاین بگیریم ،مسیر سرویس مدرسه ی فرزندمان را دنبال کنیم و این کارها را که تا در چند سال پیش با صرف کلی زمان انجام می دادیم در کسری از ثانیه به سرانجام برسانیم.

این تغییر و تحول برای بچه های دهه ی شصت بسیار قابل لمس تر از دهه ی بعد از آن است چرا که دهه شصتی ها آخرین نسلی که شاهد باجه زرد تلفن عمومی، دو کانال تلویزیون سیاه‌ و سفید بود . کامپیوتر داشتن واقعا اتفاق بزرگ و فوق العاده‌ای در خانواده های دهه شصت بود.اکنون دهه شصتی ها دو حالت متفاوت از فناوری را تجربه کرده اند.دهه های بعد از شصت به مراتب وضعیت بهتری با توجه به توسعه ی فناوری داشته اند.تا در این چند سال اخیر بواسطه افزایش سرعت اینترنت و استفاده ی همگانی از گوشی های هوشمند و نرم افزارهای ارتباطی شاهد شکل گیری نوع دیگری از ارتباطات و استفاده از خدمات هستیم.

 

 

 

اما چیزی که در این سالها هنوز به صورت اولیه دیده میشود رسانه ی ملی است . اگر بخواهیم تفاوتهای تلویزیونی که در دهه ی شصت شاهدش بودیم با آنچه را که امروز می بینیم را بیان کنیم در پارامترهایی  چون افزایش شبکه ها از دو به حدود ۷۰ شبکه ی سراسری ،استانی و برون مرزی و عدم قطع پخش تا ساعت ۱۰ شب و بهبود کیفیت پخش اشاره کرد.

با این توضیحات سوالی که در ذهن تداعی میشود این است که چرا سازمان صدا و سیما با داشتن چیزی حدود پنجاه هزار کارمند و  بودجه ۱۵۰۰ میلیاردی صداوسیما (سال ۹۷) نتوانسته است خروجی لازم را داشته باشد. دلیل انتظارات بالا از صدا و سیما عدم حضور تلویزیون های غیر دولتی در ایران است چرا که در اقصی نقاط جهان  کنار تلویزیون های دولتی ، بخش خصوصی هم دست بکار شد و رقیبی برای تلویزیون های دولتی شد. تلویزیون هایی که رقیب داخلی ندارند ، نیازی به ارتقای کیفیت هم ندارند و اینگونه بود که روزبروز با افزایش تعداد کانال های دولتی در ایران کیفیت کاهش یافت .

اگر بخواهیم از تعداد کارکنان و بودجه رسانه ی ملی با دیگر رسانه های خارجی بگذریم، عملکرد صداو سیما در سالهای اخیر مورد انتقاد است. مواردی چون مشکلات فنی و ممیزی  , گاف ها مجریان غیر حرفه ای , کناره گیری تعداد زیادی از سینماگران از تلویزیون ،ممنوع التصویر شدن چهره های سینمایی ، جانبداری برخی از دولتمردان بعلل مختلف چهره ی رسانه ی ملی را مخدوش کرده است.

علاوه بر این در چند سال اخیر در اطلاع رسانی رویدادها و حوادث رسانه ی ملی قافیه را به ابزارهای نوین باخته است و با تاخیر این مهم صورت گرفته است و حتی اخیرا خبر جعلی که در فضای مجازی منتشر شده بود را رسانه ی ملی پخش کرد .

در حوزه ی تولید محتوا و برنامه ها نیز رسانه ی ملی کارنامه ی درخشانی ندارد چرا که اکثر مسابقات و برنامه های خانوادگی آن بصورت وحشتناکی کپی برداری از نمونه های خارجی حتی در چیدمان و دکوراسیون برنامه است. بخش جالب اکثر برنامه هایی که با محوریت یک مهمان اجرا میشود این است که مهمان دعوت شده،سوژه ای است که در روزهای قبل در فضای مجازی ترند شده است. اسپانسر اکثر این برنامه ها کماکان مجریان خدمات ارزش افزوده هستند که خود داستان دیگری دارد.موضوع تلویزیونهای اینترنتی و پخش زنده و باندهای فرکانسی ۷۰۰ و ۸۰۰ نیاز جدی به تغییر نگاه مدیران سازمان صدا و سیما دارد.

 حال با ابزار نوین اطلاع رسانی از شبکه های اجتماعی تا پیامرسان ، دهه شصتی هایی که با دو کانال سیاه و سفید تلویزیون و دهه های بعد از آن که با این فضا رشد کرده اند کدامیک را ترجیح میدهند؟؟مسلما مخاطبی که نیازهای خود را در یک رسانه پیدا نکند ، در دیگر رسانه ها بدنبال آن خواهد گشت و با توجه به توسعه و جذابیت رسانه های اجتماعی ، رسانه ی ملی کار سختی را برای حفظ مخاطب خود در پیش خواهد داشت.البته با توجه در اختیار داشتن بودجه ی دولتی گویا نگرانی خاصی وجود ندارد.

اینروزها رسانه ی ملی طرفداران زیادی ندارد تا جایی که برخی شخصیتهای مجازی با داشتن دنبال کننده های میلیونی از رسانه ی ملی سبقت گرفته اند. بررسی فعالیتهای شخصیتهای مجازی نشان میدهد که مخاطب فعلی بدنبال محتوای جذاب و بدور از تناقض است .تناقضی که کاملا در رسانه ی ملی مشهود است.بعنوان مثال در پربیننده ترین برنامه های اجتماعی چند سال اخیر ، مجری خندوانه با گوشی و لباسهای خارجی تبلیغ کالای ایرانی میکند.

رسانه ی ملی که بایستی تاثیر گذار بر فضای مجازی کشور باشد خود تحت تاثیر فضای مجازی قرار گرفته است تا جایی که مسئولین دولتی نیز پیامها ، اطلاعیه های خود را از طریق همین ابزار به گوش مردم میرسانند و همین نوع برخورد ، فضای خبری و دیپلماسی برخی مسئولین را در حد یک رشته توئیت چند کارکتری پایین آورده است.

البته تنها این نوع انحصارگرایی مختص صدا و سیما نیست و کافیست نگاهی به دیگر صنایع چون صنعت خودرویی داشته باشیم و یا در همین حوزه ی فناوری اطلاعات با کپی برداری از نرم افزارهای جهانی در حال حمایت از تولیدات داخلی هستیم.محصولات و یا خدماتی که رقیب ندارند ، نیازی به ارتقای کیفیت هم ندارند.البته مادامی که بودجه دولتی صرف حمایت یا زنده نگه داشتن شود مطمنا کیفیت مناسبی را شاهد نخواهیم بود.

logo-samandehi