از یک منظر اینترنت در ایران در وضعیت مطلوبی نیست. اگرچه دیگر موضوع فیلترینگ اولویت چندانی ندارد چرا که این پدیده قدیمی در بستر ارتباطات موافقان و مخالفان خود را دارد. در شرایطی که مردم با فیلترینگ و مدیران تصمیمگیر با فیلترشکنها کنار آمدهاند، گویی دیگر تمام مشکلات حل شدهاند اما واقعیت آن است که هزینههای پشت پرده فیلترینگ، بسیار بیشتر از فواید خود فیلترینگ است چرا که با محدودیت اکثر ابزارهای ارتباطی شاهد کاهش امنیت و نظارت در تمامی ابعاد و حوزهها هستیم.
- تعدد فعالیتهای مخرب
امروزه فضایی که در ایران دسترسی به آن غیرقانونی است جای بسیار مناسبی برای هر نوع فعالیت غیرقانونی است و اینگونه فعالیتها در سایه عدم نظارتها تشدید شده است.
لذا نخستین پرسش این است که چرا شاهد رشد قارچ گونه فعالیتهای شبهدار هستیم؟ برای اثبات این ادعا کافیست چرخی در فضای مجازی بزنید تا ببینید چه عدهای میخواهند مردم را به درآمد دلاری برسانند. عدهای نیز با صرف بودجههای تبلیغاتی زیاد سعی در تشویق مردم به سرمایهگذاری در پروژههای نامعلوم دارند. در حوزههای پزشکی، روانشانسی و زیبایی آنقدر آش شور شده است که صدای جامعه پزشکی در خصوص ترویج آموزشهای غلط و اشتباه برخی صفحات در فضای ممنوعه را درآورده است. همچنین فعالیتهای شبکههای هرمی و پانزی در این بسترها بشدت افزایش یافته است. اما معمولا زمانی این بحرانها به چشم مسوولان میآیند که عده زیادی از مردم متضرر شده باشند.
- امنیت سایبری
در سالهای اخیر به دلایل امنیتی پلتفرمهای پرطرفدار در ایران یکی پس از دیگری فیلتر شدند و در یکسال اخیر، حتی دامنه فیلترینگ به گوگل پلی و سایر سایتهای معتبر جهانی رسید. نتیجه آنکه کاربران ایرانی برای دور زدن فیلترینگ، به سراغ نصب انواع فیلترشکن از منابع غیرمعتبری که گاه توسط سودجویان دست به دست میشود، رفتند.
نصب فیلترشکن از منابع غیرمعتبر یکی از بزرگترین حفرههای امنیتی است که در حال حاضر میتوان به آن اشاره کرد و زمینهساز سرقت اطلاعات شخصی و آلودگی کاربران شده است.
در این میان فعالیت گسترده بازار فروش فیلترشکن نیز به جایی رسیده که صدای برخی نمایندگان مجلس هم درآمد.
این در حالیست که فیلترشکنهای رایگان عمر چندانی ندارند. اما خطرات فیلترشکنهای پولی به مراتب بدتر از فیلترشکنهای رایگان است. چرا که مخاطب خود را شناسایی کردهاند و میتوانند برای او صفحات فیشینگ ارسال کنند. تمامی فیلترشکنها از مقصد وبگردی کاربران خود مطلعاند، از همینرو میتوانند بهجای اتصال کاربر به صفحات واقعی، صفحه جعلی را به او نمایش دهند و پس از دریافت حساب کاربری و رمز او، از آن سوءاستفاده کنند.
در عصرارتباطات خیلی ساده لوحانه است که فکر کنیم فیلترینگ صرفا روی چند پلتفرم تاثیر میگذارد. بعنوان مثال دوربین مداربسته مغازهها و منازل اکثراً وارداتی هستند که یکسری اطلاعات را روی شبکه کلاد خود آپلود میکنند. بسیاری از گجتهای هوشمند نیز به اینترنت متصل شده و اطلاعاتی را بین سرورها و شبکه کلاد خود ردوبدل میکنند. حال برای مقابله با دورزدن فیلترینگ، یک رنج آیپی فیلتر میشود و شاید آیپیهای این دستگاهها نیز جزو فیلترشدهها باشد. این امر موجب میشود تا دوربینها و گجتها عملاً از کار بیفتند.
آنچه از این گذر میتوان نتیجه گرفت این است که در سایه فیلترینگ و عدم برخورد با تخلفات سایبری با انواع و اقسام روشها، ایران در صدر بدافزارهای موبایلی و آسیبپذیری قرار گرفته است. در نتیجه کلاهبرداران با استفاده از ناآگاهی و نبود نظارت اصولی با شیوههایی چون تبلیغات غیر اخلاقی، تبلیغات دروغ و ساختگی، پخش بدافزارهای با دسترسی غیرمجاز، برنامههایی با هدف جاسوسی، عضویت اجباری و … روز به روز در حال افزایش هستند.
- امنیت اخلاقی
در سایه فیلترینگ آنچه این روزها نگرانکننده است دسترسی آحاد مختلف مردم به فیلترشکنهاست.اگرچه بخشی از اینترنت حتی در کشورهای توسعه یافته به راحتی در دسترس عموم نیست اما وقتی ابزارهای موسوم به تونل به سطحی فراتر از سطح عمومی دسترسی پیدا کند مطمئنا مخاطرات زیادی برای استفادهکنندگان آن خواهد داشت.
لذا بهدلیل محدودیتهای شدید روی اینترنت، فیلترشکن بهراحتی در دسترس کودکان و نوجوانان قرار گرفته است. کودکی با گوشی پدر مادر خود که روی آن فیلترشکن است، بازی میکند و ممکن است تبلیغی برای او نمایش داده شود که برایش نامناسب باشد و با یک کلیک روی آن دیگر دسترسی به هر آنچه در اینترنت محدودیت دارد دیگر سخت نیست. در این میان با توجه به وضعیت موجود، کاربران به دلیل عدم اطلاع رسانی از پشت پرده برخی چهرههای معروف مجازی راهی را در پیش گرفتهاند که به آنها القا میشود و نمود آن در ابعاد فرهنگی، اجتماعی و مالی دیگر هویدا شده است.
- تولیدات بومی و اقتصاد دیجیتال
شاید در نگاه نخست یکی از دلایل فیلترینگ پلتفورمهای خارجی، حمایت از تولیدات، پلتفورمها و محتوای بومی است اما با توجه به نوع برخورد سلیقهای مسوولان نتیجهای جز اتلاف منابع و تولیدات بومی با صرف هزینههای بالا ندارد.
مگر در صنعت انحصاری خودرو موفق بودهایم که بخواهیم صنعت فناوری اطلاعات را با همین شیوه اجبار و تحمیل به جلو برانیم. در این حوزه نتیجه انحصار چیزی جز نابودی تولیدات بومی نیست. چرا که در بازار انحصاری با توجه به عدم حضور رقبا تلاشی برای بهبود کیفیت انجام نمیشود.
صنعت خودرو ما آینه تمام قد از وضعیت حمایت تحمیلی از تولیدات بومی است که آمار مرگ و میر ناشی از محصولات بیکیفیت با جنگها برابری میکند. فارغ از موضوع کیفیت، مساله هکها و حراج اطلاعات و دادههای کاربران خدمات بومی، اعتماد به محصولات داخلی، همراه با آمارهایی که گاها جای سوال دارد نیز زمینهساز برخی نارضایتیها شده است.
از سوی دیگر امروز وابستگی کسب و کارها به شبکههای جهانی، پرکاربر و شناختهشده برای فروش، تبلیغات، بازاریابی، جذب مشتری و … امری غیرقابل انکار است. اما در عین حال و بر خلاف تلاشها برای تسهیل فضای کسب و کار و توسعه اقتصاد دیجیتال، اختلال اینترنت، محدودسازی و سیاست فیلترینگ گسترده موجب بیانگیزگی کارآفرینان، کندی توسعه و فرار سرمایه میشود.
- سخن پایانی
آنچه به نظر میرسد این است که مدیران اجرایی با تصمیم فیلترینگ، عملا بخشی از مسوولیتهای قانونی خود را خواسته یا ناخواسته نادیده گرفتهاند و تا زمانی که موضوعی به مرحله بحران نرسد، گویا جذابیتی برای ورود و حل مساله بصورت جدی ندارند. از سوی دیگر انتظار ایجاد دفتر از سوی پلتفورمهای آمریکایی در ایرانی که تحریم است دور از ذهن است و این موضوع به نتیجهای نخواهد رسید.
با این وجود در سمت دیگر، برخی مدیران دولتی همچنان در اکثر پلتفرمهای فیلتر شده حضور فعالی دارند و ظاهرا تنها مسایل امنیتی را برای محدودیتها در نظر دارند و سایر مسایل و مشکلات چندان برجسته نمیشود. از سوی دیگر اگرچه جزییات طرح اینترنت آزاد و طبقاتی هنوز بصورت شفاف اعلام نشده است اما موضوعاتی نظیر اینترنت آزاد برای گردشگران خارجی نیز باعث خشم و نارضایتی کاربران ایرانی شده است.
در زمانی که هوش مصنوعی، رباتهای انسان نما، اشیای هوشمند، خودرانها و غیره به عنوان مرحله بعدی توسعه در جهان مورد توجه همگان است، کشور ما طبق آمار جهانی در رتبههای بالای اختلال و آلودگیهای اینترنتی قرار دارد.
و در نهایت اینکه آیا وقت آن نرسیده است که مدیران تصمیمگیر به این پرسش نیز فکر کنند که چرا کشورمان با وجود محدودیتهای ارتباطی و قطع اتصالها با پلتفورمهای جهانی، انتقال خدماتدهندگان بزرگ و دولتی به سرورهای داخلی و دیگر اقداماتی از این دست، کماکان با حملات سایبری و آسیبپذیریهای قابل توجه مواجه است؟
ظاهرا این مشکلات و معضلات موضوعی نیست که آمار و آثار آن در گزارشهای ارایه شده به مراجع تصمیمساز و تصمیمگیر برای اعمال محدودیتها ارایه شود تا این تصمیمات با لحاظ جمیع جهات و هزینه و فایدهها گرفته شود و ببینیم در شرایطی که هم با فیلترینگ و هم با فروش فیلترشکن نارضایتی ایجاد شده، هم برخی آمارها گویای عدم کاهش حضور کاربران ایرانی در پلتفورمهای ممنوعه است و هم به نوعی شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تحتالشعاع قرار گرفته و هم حجم حملات سایبری افزایش یافته است، آیا در مسیر درستی قرار داریم؟