چهارشنبه، 02 مرداد 98 - 03:13

 

محمدحسن صمدانی-دکترای مهندسی کامپیوتر امنیت 
کارشناسی ارشد تجارت الکترونیک
مدیر تحقیق و توسعه مرکز تخصصی آپا به مدت پنج سال
معمار سیستم در شرکت پیام‌پرداز

 

 

 

قبل از ورود به بحث لازم است این نکته را یادآوری کنم که ارزدیجیتال معادل رمزارز نیست. ارز یا پول دیجیتال یک واژه عامه که به بازنمایی دیجیتالی ارز و پول اطلاق میشود.در مقابل پول کاغذی و سکه‌های فلزی، مانند پولی که ما در حسابهای بانکی میبینیم و به صورت الکترونیک قابل انتقال است. یکی از انواع ارزدیجیتال، پولهای مجازی است که فقط به صورت دیجیتال وجود دارند، توسط بانکهای مرکزی یا دولتها مدیریت نمیشوند و در واقع توسط توسعه دهندگان تولید و مدیریت میشوند و توسط برخی از مردم به عنوان ابزار پرداخت مورد پذیرش قرار میگیرند. رمزارزها یکی از انواع پولهای مجازی هستند که برخی از ویژگی آنها را از پولهای مجازی دیگر متمایز میکند.رمزارزها همان طور که از اسم آنها مشخص است مبتنی بر الگوریتم های ریاضی و رمزنگاری هستند و معمولا از یک سیستم حسابرسی عمومی به نام بلاکچین برای کنترل تراکنش ها، جلوگیری از خرج دوباره پول و جلوگیری از تقلب استفاده می کنند. یکی دیگر از ویژگیهای رمزارزها غیرمتمرکز بودن آنها است به طوری که پشتوانه دولتی و حاکمیتی ندارند و بر مبنای اعتماد به یک صادرکننده متمرکز بنا نشده اند.

 

علت جذابیت این حوزه

افراد و گروه‌های مختلف هر کدام به دلیلی جذب این حوزه شده اند. افرادی هستند که به خاطر رشد قیمت قابل توجه رمزارزها در چند سال اخیر و در سودای ثروتمند شدن به رمزارزها علاقه مند شدند و معمولا کسانی هستند که کمترین بهره را از این فضا میبرند و به خاطر نوسانات شدید عمدتا با ضرر خارج میشوند. عده ای هم به خاطر نوظهور بودن و عدم‌ آگاهی مردم بر این موج سوار شدند و از اسمشان برای کلاهبرداری از مردم استفاده می کنند.
در مقابل، این فضا از جنبه های مختلفی جذابیت دارد. اول از همه باید اشاره کنم بشر تا چند سال پیش برای گرفتن هر نوع خدمت یا سرویسی راه حلی جز اعتماد به یک نهاد سرویس دهنده نداشت. بیتکوین برای اولین بار در تاریخ بشر این فرصت را فراهم کرده است که بتوان بدون نیاز به اعتماد به یک یا چند نهاد متمرکز ،پول را تولید کرد و انتقال داد. بعد از آن نشان داده شد که عملا در کاری که تا الان نیاز به تمرکز قدرت و اعتماد به آن قدرت متمرکز داشته را میشود با استفاده از مفهوم بلاکچین به صورت غیرمتمرکز و بدون نیاز به اعتماد انجام داد. این امر در نوع خودش یک انقلاب فلسفی و فناوری محسوب میشود و تاثیراتش را در سالهای آتی خیلی بیشتر خواهیم دید. همین مساله باعث میشود که رمزارزها، بیتکوین و بلاکچین از جنبه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و تکنولوژی جذابیت داشته باشند.
این جا بهتراست از چند مثال استفاده کنم.تا همین چند وقت پیش شما اگر میخواستید پولی را برای فرزندتان در خارج از کشور بفرستید یا برعکس می‌خواستید پولی را دریافت کنید لازم بود از طریق صرافی و با هزینه زیاد اقدام کنید یا افرادی را در دو طرف پیدا کنید که حاضر باشند این مبادله را برای شما انجام دهند. امروز شما حتی اگر به بیتکوین اعتقادی هم نداشته باشید میتوانید صرفا به عنوان یک ابزار انتقال ارزش استفاده کنید و مبلغ مورد نظر خودتان را در چند دقیقه به هر جای دنیا ارسال کنید. یا اگر فروشنده یک کالای صادراتی هستید مثل فرش میتوانید مبلغ آن را به راحتی دریافت کنید. یا اگر یک فریلنسر هستید میتوانید بدون محدودیت جغرافیا و تحریم کار کنید و درآمدتان را به صورت بیتکوین دریافت کنید.
تولید بیتکوین و سایر رمزارزها هم برای برخی جذابیت اقتصادی دارد. ماینینگ در بسیاری از مناطق دنیا تبدیل به یک فعالیت صنعتی درآمدزا شده و در ایران هم اخیراَ مورد توجه بسیاری قرار گرفته است.
برای کسب‌و‌کارها هم بیتکوین و رمزارزها توانسته است جذاب باشد. هم استارتاپ‌هایی که حول این فناوری شکل گرفته اند و هم استارت‌آپ‌هایی که از طریق عرضه اولیه سکه راهی جدید و جهانی برای جذب سرمایه پیدا کرده‌اند.
باید توجه کرد که بلاکچین و بیتکوین مفاهیم ساختارشکنی هستند و به همین دلیل خیلی از صاحب‌نظران حوزه های مختلف وقتی برای اولین بار با این مفاهیم مواجه میشوند، نسبت به آن موضع خوبی ندارند،چون درک این که کاری که تا امروز فقط با فرض اعتماد و تمرکز صورت میگرفته است ،میتوان بدون این فرض و به صورت غیرمتمرکز انجام داد. با این حال، اکثر این صاحب‌نظران و نخبگان اگر درست با این مفاهیم آشنا شوند معمولا جذب این فناوری میشوند.
یکی از بزرگترین دغدغه‌های سیاسی و اجتماعی روزگار ما بحث شفافیت و فسادستیزی هست. بلاکچین به طور خاص میتواند خدمات حاکمیت و خصوصا خدماتی که به صورت چند سازمانی ارائه میشوند را شفاف و ذاتا فاسد نشدنی بکنند. به طور مثال، تصور کنید که در فرایند واردات کالا، از مرحله درخواست و ثبت سفارش، باز شدن ال‌سی، دریافت و ترخیص کالا، بررسی کیفی و استاندارد کالا، توزیع و عمده فروشی تا رسیدن به دست مشتری نهایی چندین و چند نهاد و سازمان درگیر هستند و چه حجمی از کاغذبازی، نامه‌نگاری درون و برون سازمانی اتفاق می‌افتد که هر کدامشان میتواند منشاء فساد باشد. با فرض وجود یک سامانه بلاکچینی بین سازمانی تمامی این رخدادها می‌تواند به صورت شفاف و عمومی در اختیار باشد و یک یا چند فرد فاسد نتوانند بدون افشا شدن ،این فرایند را دستکاری کنند. به طور خاص، این مثال یکی از جذاب‌ترین حوزه های به کارگیری بلاکچین در سطح دولتی و حاکمیتی در سراسر جهان است.

شرایط اقلیمی ایران برای کسب درآمد

شرایط ایران برای استفاده از این فناوری را میتوانم ایده‌آل بیان کنم. ببینید، ما از بزرگترین تولیدکنندگان نفت و گاز در جهانیم ولی با توجه به تحریم ها مشکل تبدیل این ذخایر به پول و سپس انتقال آن پول را داریم. از جهتی در حال حاضر به خام فروشی این ذخایر گران‌بها مشغول هستیم . فرصتی که در حال حاضر پیش روی ماست، برای تبدیل این ذخایر به برق و سپس تبدیل برق به رمزارز یک فرصت استثنائی است. همانطور که میدانید بزرگترین چالش تولید رمزارزها مصرف برق است اما میتوانیم همین ذخایر را در خاک خودمان به برق تبدیل کنیم و برق را مستقیما به درآمد ارزی تبدیل کرد. این همان ترسی است که خزانه‌داری آمریکا و کنگره هم اخیرا به آن اشاره کردند. البته نمیتوان ادعا کرد که با بیتکوین می توان تحریم ها را دور زد. این امر شاید در کوتاه مدت در سطح کلان قابل انجام نباشد و ظرفیت شبکه بیتکوین این اجازه را ندهد ولی فعلا در سطح نیمه کلان و سطح خرد میشود از این پتانسیل استفاده کرد.حتی اگر بخواهیم از انرژی های نوین هم برای تولید استفاده کنید با توجه به اقلیم گرم و آفتابی ایران این فرصت وجود دارد.
از طرف دیگر، این تکنولوژی نوظهور است و رسیدن به سطح جهانی و رقابت در سطح جهانی بسیار آسان است.بسیاری از ابعاد فناوری به صورت متن باز در اختیار است و برخلاف بسیاری از صنایع، دستیابی به دانش و فناوری هزینه زیادی ندارد.
شرایط اقتصادی و تحریمی برای استفاده از تکنولوژی
همان طور که عرض کردم، شرایط تحریم امکان فروش نفت و گاز و انتقال درآمدهای ارزی کشور و جابجایی پول در جهان را با محدودیتهای بسیار جدی مواجه کرده است ، دسترسی ما به شبکه بانکی جهانی تقریبا قطع است و امکان مراوده اقتصادی با جهان در عمل وجود ندارد. چه فرصتی بهتر از این برای ما که از یک شبکه غیرمتمرکز پولی در جهان استفاده کنیم که هیچ دولت یا مرجعی حتی اگر بخواهد نمیتواند مانع دسترسی ما به آن شود. واقعا چه ابزاری بهتر از ارز رمزها برای مقاومتی کردن اقتصاد تحت فشار ایران.
البته گفتم که در سطح دولت هنوز فاصله داریم و ظرفیت شبکه شاید اجازه ندهد که بتوانیم تمام درآمد ارزی‌ خود را از این طریق انتقال دهیم ولی توجه کنید که کانالهای مالی که طی این چندساله با هزینه های امنیتی و سیاسی گزاف باز شده ظرفیت زیادی ندارند و در ابعاد بزرگ‌تر میشود از رمزارزها برای مراوده با جهان استفاده کرد. نکته مهم که نباید از آن غفلت شود این است که برای استفاده از این پتانسیل باید تولید کننده باشیم.
در سطح خرد، پتانسیل رمزارزها بیشتر قابل لمس است.مردم و شرکتها به راحتی می‌توانند مراودات مالی بین المللی خودشان را ازین طریق انجام دهند و همین تسهیل مراودات خرده میتواند بار بزرگی را در حوزه تحریم از دوش دولت بردارد.

علت مخالفتهای موجود نهادهای نظارتی

این مخالفت ها را به سه دسته تقسیم می کنم. دسته اول مخالفت‌ها از سر ناآگاهی یا ناآشنایی با این تکنولوژی هست. دسته دوم مخالفت‌هایی هست که به خاطر ترس از پولشویی، فرار سرمایه، مالیاتی، جنبه های فقهی و شرعی و یا نقض حاکمیت ابراز میشود و معمولا جدی هستند و البته عمدتا راهکار دارند. دسته سوم هم مخالفت‌هایی هستند که به نظر من خیانت به کشور طبقه بندی میشوند و باید به دنبال جریان نفوذ در آنها گشت. به طور خاص، توجه کنید به همزمانی عجیب ابراز نگرانی آمریکایی‌ها از رشد استخراج رمزارز در ایران و اعمال محدودیت و تحریم برای فروش تجهیزات ماینینگ به ایران و رخدادهای اخیر در ایران به بهانه قاچاق بودن تجهیزات و مصرف زیاد برق و سپس برخورد قهری با فعالان این صنعت.
برخی از مخالفت ها ناشی از دانستن عدم پشتوانه رمزارزها است که می توانم بگویم به خاطر ناآگاهی و عدم شناخت دو طرف ماجرا است، یعنی نه پول و نه بیتکوین را درست نشناخته اند .راه مواجهه با این مخالفتها تنها آموزش و اطلاع رسانی درست است.
دغدغه جدی که من در طیف دولتی حکومتی احساس کردم بیشتر مربوط به مباحث پولشویی، فرار مالیاتی و خروج سرمایه از کشور است که دغدغه های بسیار جدی و مهمی هستند و نمیتوان گفت که راه‌حل صددرصدی دارند ولی با سیاست‌گذاری مناسب میشود آسیبشان را به حداقل رساند در عین حالی که از منافعشان استفاده میشود. اینجا لازم است به این نکته اساسی اشاره کنم که رمزارزها به دلیل ذات غیرمتمرکزی که دارند امکان مسدودسازی، فیلترینگ و ممنوعیت به صورت موثر را ندارند و اگر روش مواجهه با آنها اعمال سیاستهای اینچنینی باشد صددرصد با شکست مواجه میشود و حاکمیت هم از مزایای آنها بی بهره میشود. مسلما زیرزمینی شدن استفاده از رمزارزها به نفع دولت نیست و اتفاقا باعث تشدید مشکلاتی میشود که دولت نگران آنها است. برای مواجهه با این تهدیدات در دنیا راه‌حل های مختلفی آزموده شده و استفاده از این تجربیات میتواند خیلی مفید باشد.
در مورد برق هم که اخیرا خیلی رسانه‌ای شد لازم است به چند نکته اشاره کرد. اخیرا دانشگاه کمبریج ایندکسی را راه اندازی کرده که مصرف لحظه ای شبکه بیتکوین را تخمین میزند. بر اساس این اطلاعات، در زمان این گفتگو، توان مصرفی کل شبکه بیت کوین در جهان چیزی حدود شش هزار مگاوات است که مصرف حدود ۶۰ تراوات ساعت در سال را نشان میدهد. برای این که ببینیم این مصرف چقدر زیاد است میتوان مقایسه کرد با مصرف یکسال برق شبکه بیت کوین میشود کل برق دانشگاه کمبریج را به مدت ۳۵۰ سال تامین کرد. دیدیم که در رسانه‌ها هم بیان شد که مصرف برق لازم برای تولید یک بیتکوین معادل ۲۴ سال مصرف یک خانوار است. حالا اجازه دهید از زاویه ای دیگری به این قضیه نگاه کرد. مصرف کل شبکه بیتکوین معادل یک چهارم مصرف دستگاه های برقی خاموش، دقت کنید خاموش، در کل آمریکاست. یعنی دستگاه هایی مثل تلویزیون، مانیتور، رادیو،… که در حالت خاموش و آماده به کار هستند فقط در آمریکا چهار برابر مصرف کل شبکه بیتکوین در جهان است. مطالعات نشان میدهد که کل شبکه بیتکوین از روز اول تا الان به اندازه مصرف فقط سه روز خودروها در آمریکا نیاز به نفت داشته است. اگر با ظرفیت برق ایران هم مقایسه کنیم می بینیم که ظرفیت اسمی تولید برق ایران چیزی حدود ۷۰ هزار مگاوات است، یعنی اگر کل شبکه بیت کوین در ایران بود کمتر از ده درصد ظرفیت برق کشور را به خودش اختصاص می داد. جالب اینجاست که راندمان نیروگاه‌های حرارتی ایران حدود ۳۵ درصد است که نصف متوسط جهانی است و باعث اتلاف چیزی نزدیک به ۱۲ میلیارد دلار سوخت در سال میشود.
در رسانه ها مطرح شد که استخراج بیتکوین باعث فشار به شبکه و عامل خاموشی ها بوده است که با محاسبات میتوان نشان داد این ادعا کاملا نادرست است. در ضمن، توجه کنید که پیک مصرف برق در ایران چیزی حدود ۲۰۰ ساعت در سال است که به نحو مناسب میشود حتی با افزایش تعرفه در این ساعات مصرف را مدیریت کرد. در عوض، میدانید که برق تولیدی قابل ذخیره سازی نیست و در دنیا راه حل های گران قیمتی برای ذخیره سازی برق پیشنهاد شده است. از استخراج میشود به عنوان یکی از مناسب ترین گزینه ها برای ثابت نگه داشتن مصرف برق و عملکرد به عنوان باتری در شبکه استفاده کرد. درضمن، با توجه به مصرف یکنواخت و بیست و چهارساعته استخراج، این صنعت یکی از مناسب‌ترین و اقتصادی ترین مشتریان صنعت برق محسوب میشود.
در رسانه ها مرتبا بیان شد که برای استخراج بیتکوین برق یارانه ای یا رایگان مصرف شده است. سوال اینجاست، چرا میتوانیم برق صنعتی را برای گرم کردن کوره آجرپزی تخصیص دهیم، یا با آن فولاد و مس ذوب کنیم و محصولش را صادر کنیم ولی برای استخراج رمز ارز نمیشود از آن استفاده کرد.
چرا برخی صنایع باید از برق یارانه ای استفاده کنند و استخراج نه. مسئولین صنعت برق اعلام کردند که به استخراج در واقع صادرات برق و باید با تعرفه صادراتی محاسبه شود. سوال اینجاست که برق تولیدی مگر با سوخت یارانه ای تولید نمی شود. چرا باید تولید کننده برق سوخت یارانه ای بگیرد و برق صادراتی بفروشد. اینجا لازم است اشاره کنم که نباید به دنبال راه حل جدید بود. سالهاست در ایران بورس انرژی وجود دارد و میشود در یک بازار آزاد اجازه دهیم تولید کننده و مصرف کننده برق به هم متصل شوند.

راهکارهای علمی و عملی برای بخش خصوصی

این حوزه از حوزه هایی است که بخش خصوصی خیلی زود وارد آن شد و موفق هم عمل کرده است. دولت البته از چند جهت میتواند به این صنعت و البته خودش کمک کند. اول از همه قانونی کردن واردات تجهیزات ماینینگ است. در حال حاضر به خاطر قاچاق بودن این تجهیزات، هزینه تمام شده ی آنها در ایران بسیار زیاد است و در صورت قانونی شدن میتوان انتظار کاهش قیمت را داشت. دوم این که این صنعت میتواند موجب توسعه برخی مناطق کمتر برخوردار باشد. با تنظیم قیمت برق در نقاط مختلف کشور میشود استخراج را به سمت این مناطق سوق داد و موجب رونق اقتصادی در این مناطق شد.
این جا لازم است اشاره کنم که یک راه حل در برخورد با رمزارزها تعریف قوانین جدید است. با این حال، گرایش در دنیا به این سمت نیست و به راحتی میتوان با تعیین ماهیت رمزارزها، از قوانین موجود برای آنها استفاده کرد. در کشورهای مختلف البته دسته بندی های مختلفی برای رمزارزها وجود دارد، برخی آن ها را پول یا پول کالایی میدانند، برخی به عنوان اوراق بهادار و برخی نیز به عنوان کالا طبقه بندی کرده اند. شاید مهمترین مرحله در بحث قانون گزاری رمزارزها همین مشخص کردن ماهیت آن ها در ایران باشد، به طوری که اگر ماهیتشان مشخص باشد طبیعتا عمده قوانین ساری و جاری در آن دسته بندی در مورد رمزارزها هم صدق خواهد کرد و نیاز به قوانین جدید به حداقل میرسد.در آخر هم میتوانم پیشنهاد کنم که دولت برای استارت‌آپ ها و شرکت های فعال در حوزه رمزارز سندباکس قانونی ایجاد کند تا بتوانند محصولات و خدمات خودشان را با نظارت دولت و البته با حداقل درگیری قانونی و به صورت شفاف ایجاد و ارایه کنند.

logo-samandehi