پنجشنبه، 02 آذر 96 - 10:18

 

طی سال های اخیرهمه ما فعالان حوزه​ی فناوری اطلاعاتی از استارتاپ ها ، تفکر استارتاپی پیدا کرده​ایم. برخی از جدا شدن نیرو های خوب نالیده ایم و برخی از ایجاد رقبای جدید و برخی هم از سراب به وجود آمده. اما واقعیت این است اتفاقی که در بیرون می افتد چیزی که میخواهیم نیست. خود صنعت فناوری اطلاعات که همیشه از صنایع و نهاد های دیگر برای مقاومت در مقابل تغییر گله می​کرد حالا خود باید برای تغییر سر درگم است.

 

 

 

محمد کرمانی -مدیر عامل فضای کار اشتراکی آبی سفید

محمد کرمانی -مدیر عامل فضای کار اشتراکی آبی سفید

این تغییر تغییر ساختاری خود صنعت نیست. تغییر ادبیات داخل صنعت فناوری اطلاعات از ادبیات بازاری برد-باخت و باخت-باخت بازار ایران به صنعتی برد-برد است.صنعت فناوری اطلاعات برای آنکه بتواند از فرهنگ استارتاپی پدید آمده در ایران که درحال بروز نمونه های موفق است بهره مند شود نیاز مند ایجاد فضای برد-برد است.

همه ی ما از پر از خاطرات سختی هایی هستیم که در راه اندازی شرکت هایمان در ده پانزده سال گذشته داشته ایم و اعتقاد داریم کار کردن در ایران نیازمند آن است که کارآفرین با این فضا آشنا شود و بتواند در ان زنده بماند. اما متوجه وقت و زمانی که از ما کشته شد،نیستیم. چرا باید برای بقیه هم آن داستان در تمام جهات تکرار شود؟ شرایط عمومی محیط کسب و کار هنوز به همان شکل است پس کسی که در حال شکل دادن کسب و کار هست با همان سختی ها و کژی ها روبرو خواهد شد. چرا نباید داخل صنعت ما فضایی باشد که همه جذب آن شوند؟ چرا نباید شرایط کسب و کار داخل صنعت ما بهتر از میانگین کل صنعت باشد؟ آیا اگر خودمان در صنعتی که شرایط بهتری داشت شروع به کار کرده بودیم امروز جلوتر نبودیم؟ حالا که در مرحله و سن سالش نستیم چرا هم ما از استارتاپ های جدید بهره نبریم و هم از وجود قدیمی تر ها؟

خودمان را جای یک جوان ۲۰ ساله که فکر می کند ایده اش دنیا را عوض می کند بگذاریم( احتمالا ما حدود  ۵۰۴۰ سال داریم و مدیر عامل یک شرکت هستیم) اگر امروز جای او بودیم چه تصویری از خودمان داشتیم و وقتی میخواستیم با خودمان جلسه داشته باشیم انتظار نداشتیم ما را بفهمد؟ خودتان بیست سال پیش که شرکتی راه می انداختید احیانا نمی خواستید کارمند کسی باشید. کسب و کار خودتان را می خواستید. یا زمانی که شرکت شما داشت رشد میکرد بهتر نبود هم شما سود می کردید هم شرکتی که به تازگی به بازار شما وارد شده بود؟ به جای آنکه هر دو به منفعت خودتان فکر کنید و قیمت محصول را کاهش دهید؟ یا زمانی که یکی از کارمندان خوب شما ایده ای در سر داشت و چند ماهی کمتر کار میکرد و خودش استعفا داد یا با او خداحافظی کردید و الآن یک شرکت خوب دارد؟ بهتر نبود او حس میکرد با او برد-برد بازی خواهید کرد و شما با او کار میکردید و هم او و هم شما رشد می کردید؟

یکی از دلایلی که شاهد این بودیم که شرکت های خوب از اصفهان می روند، برد-باخت بازی کردن همه ی ما و تفویت منافع همه و تبدیل آن به بازی باخت-باخت در بلند مدت است. این شرایط برای استارتاپ ها هم صادق است. همه باید تلاش کنیم ادبیات باخت-باخت صنعتمان را به ادبیات برد-برد تبدیل کنیم.

logo-samandehi